طی چند سال اخیر، بعلت مرگ منصور حکمت و اغتشاشات پدید آمده در جنبش کمونیسم کارگری، جریانات مختلف، از چپ سنتی و ملی - اسلامی تا عناصر متعلق به دو حزب منتسب به کمونیسم کارگری٬ تاریخ جنبش کمونیستی ایران در سی سال اخیر، نقش منصور حکمت و جایگاه خود در این تاریخ را در روز روشن تحریف می کنند. بر این تصور باطل اند که در این آب گل آلود میتوانند هر تعبیر و تحریفی را به ثبت برسانند. ما بارها گفته ایم که اگر متاسفانه منصور حکمت دیگر در میان ما نیست، یاران او که در این تاریخ سهیم و شریک بوده اند، هنوز هستند و هر تحریف و دروغی را بر سر راوی سطحی و فریبکار آن خراب می کنند. بارها هشدار داده ایم. اجازه نمیدهیم که نام منصور حکمت، فعالیت درخشان مارکسیستی – کمونیستی او و تاریخ جنبش و حزب کمونیست کارگری را گل آلود کنند.
این یک واقعیت انکار ناپذیر است که راویان یک واقعه معین، در بازگویی آن واقعه، خواسته یا ناخواسته، ذهنیت خویش را دخیل می کنند. لذا تعابیر انسان های مختلف از یک واقعه با یکدیگر کم و بیش متفاوت است. تاریخ نگاری نیز در سطحی ماکرو و اجتماعی از همین قانونمندی پیروی می کند. نگرش ایدئولوژیک و طبقاتی مورخ بر تاریخ نگاری تاثیر می گذارد. تاریخی که فاتح می نویسد با تاریخ شکست خورده متفاوت و بعضا مغایر است. دو نمونه مهم روایت های متفاوت از یک واقعه، تاریخ چگونگی شکل گیری و روند جنگ های جهانی اول و دوم است. مورخ مارکسیست و بورژوا دو روایت کاملا متفاوت از این واقعه ارائه می دهند. این برای یک مارکسیست حکم الفبا را دارد.
اما تاریخ نگاری فقط بیان تعابیر از دلایل و چگونگی شکل گیری یک واقعه نیست. بیان فاکت یک وجه مهم تاریخ نگاری است. اگر برخی فاکت ها را میتوان به اشکال مختلف تعبیر کرد، فاکت های دیگر آن چنان روشن و کنکرت اند که هیچ مورخ جدی نمیتواند آنها را آنطور که هست بیان نکند. این وجه از تاریخ نگاری موضوع بحث این نوشته است: تحریف واقعیات و فاکت های کنکرت ثبت شده، همچون کنده کاری بر سنگ.
هر فردی مخیر است هر کسی را بعنوان لیدر فکری – سیاسی خود انتخاب کند. مخیر است که پیکره او را طلا بگیرد و روزی صد بار دور آن طواف دهد. این انتخاب فردی – طبقاتی هر فرد و حزبی است. اما هیچکس حق ندارد تاریخ مبارزه و نقش منصور حکمت و جنبش و حزبی که با کار شبانه روزی شکل داد و ساخت، تحریف کند. درست است که اکنون دوره تکنولوژی دیجیتال است و میتوان تصاویر را به هر شکلی که میخواهیم تغییر دهیم، تصویر کسی را از جایی حذف کنیم و عکس کس دیگری را در آنجا قرار دهیم. اما کاراکترهای زنده آن تاریخ، عکس واقعی آن دوره را در مقابل چشمان مردم قرار خواهند داد. البته باید اذعان کرد که این کار تازگی ندارد و یک نمونه معروف آن، حذف عکس تروتسکی در کنار پودیوم سخنرانی لنین توسط استالین است.
دردناک است، اما واقعیت دارد. در این چند سال اخیر عناصری تلاش کرده اند تاریخ جنبش و حزب کمونیست کارگری را تحریف کنند. نقش خود را بزرگ کنند و کسانی را از این تاریخ حذف کنند. این اعتشاش تا آنجا پیش رفته است که از آن حزب کمونیست کارگری ای که منصور حکمت ساخت و بمدت ده سال، تحت رهبری وی، یک تاریخ افتخارانگیز کمونیستی را به نام خود در تاریخ جنبش کمونیستی - کارگری بین المللی ثبت کرد، دیگر چیزی بجز اسم باقی نمانده است.
حزب کمونیست کارگری را به دنبالچه اکس مسلم بدل کردند، حزب کمونیستی طبقه کارگر را به یک حزب چپ رادیکال سرنگونی طلب تنزل دادند. فرهنگ و تمدن بالایی که توسط منصور حکمت بر این حزب حاکم بود را به لجن پاشی "جدل آنلاینی" پیشکش کردند. تحریف کردند. ترور شخصیت، باندبازی، محفلیسم، تبلیغات توخالی دهان پرکن پوچ را به سبک کار و فعالیت روزمره حزب بدل کردند. به تصاویر بسیاری از کادرهای کمونیستی که در کنار منصور حکمت شبانه روز برای حزب و جنبش کمونیست کارگری تلاش کرده بودند، گل پاشیدند. نام و نقش شان را از تاریخ حزب حذف کردند. در رهبری فعلی این حزب از کادرهایی که از اولین روزهای تاسیس حزب به آن پیوستند و ثابت قدم در حزب فعالیت کردند، بجز یکی دو نفر کسی باقی نمانده است. کاریریست ها میدان دار شدند، تاریخ دروغین ساختند، باند بازی کردند، گل پاشیدند تا رهبرشوند و جای خود را در کنار رهبر محکم کنند.
میتوان از تمام اینها عبور کرد. نقد کرد و کوشید کمونیسم کارگری منصور حکمت را از زیر این آوار بیرون کشید. اما زمانی که میکوشند، کاسبکارانه و مذبوحانه تاریخ حزب و نقش منصور حکمت را تغییر دهند و تحریف کنند، گذشت جایز نیست. موظفیم این تحریفات را افشاء کنیم. کمونیسم کارگری این را از ما طلب می کند. اگر ساکت بنشینیم، ما نیز در پروسه تحریف تاریخ سهیم خواهیم بود.
به یک نمونه اخیر و درخشان تحریف تاریخ از زبان مصطفی صابر، رئیس دفتر سیاسی ح ک ک توجه کنید:
"اگر کسی میخواهد تصویر واقعی از مارکسی که برمیگردد داشته باشد باید به نمونه ایران دقت کند. در سال 57 (سال 1979 میلادی) وقتی که دوره مد بودن مارکس دستکاری شده و سوسیالیسم و کمونیسم بورژوایی روبه پایان میگذاشت ( و در واقع 10 سال بعد از آن با سقوط شوروی تماما پایان یافت) تازه مارکس واقعی، مارکس کارگری در ایران سربلند کرد. بازگشت مارکس واقعی در ایران را ما اساسا مدیون انقلاب 57 بودیم که طی آن طبقه کارگر به مثابه ستون فقرات انقلاب و یک قدرت اجتماعی سر بلند کرد . و همچنین مدیون منصور حکمت و حمید تقوایی ..." (جوانان کمونیست شماره ٣٧۴ ٬ خط تاکید از من است.)
این تحریف تاریخ یکی از آن نمونه هایی نیست که بگوییم خوب تعابیر و نگرش های متفاوت بر روایت تاریخ تاثیر گذاشته است. این یکی از آن نمونه های برجسته تحریف در فاکت نگاری است. دوست و دشمن کمونیسم بر نقش منصور حکمت در احیاء مارکسیسم و بیرون کشیدن مارکسیسم از زیر آوار تعابیر بورژوایی از کمونیسم اذعان دارند. این مساله ربطی به تعابیر مختلف و نگرش های مختلف ندارد. یک کوه سند موجود است. ادبیات مارکسیستی که توسط منصور حکمت نوشته شده است سند صحت این ادعا است. در اینجا پراتیک کمونیستی، و رهبری سازمانی با بصیرت، کمونیستی و انسانی منصور حکمت را به کناری می گذاریم. صرفا به اسناد تئوریک و سیاسی او اشاره داریم.
فعالیت تئوریک و سیاسی منصور حکمت به دو دوره مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری در سه تشکیلات اتحاد مبارزان کمونیست، حزب کمونیست ایران و حزب کمونیست کارگری ایران تقسیم میشود. (بگذریم که این رفقای سابق به این تفکیک شدیدا معترضند! و فعالیت تئوریک و سیاسی منصور حکمت را یک خطی می بینند. حتی اثر مهم "تفاوت های ما" را از بایگانی بیرون نمی آورند، زیرا خود او بر تمایز کامل دو جنبش مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری تاکید می کند. چرا؟ چون این تفکیک را تلاشی برای کوچک کردن نقش حمید تقوایی تصور می کنند. به مباحث انحمن مارکس و کنگره اول منصور حکمت در مورد حکمتیسم و جدال های علی جوادی و من با حمید تقوایی رجوع کنید.) به ادبیات تئوریک مارکسیستی ای که موجب احیاء مارکسیسم و کمونیسم کارگری شد، نگاهی بیاندازیم. اسناد موجود است.
1- مارکسیسم انقلابی: اسناد درخشان مارکسیستی این دوره تماما توسط منصور حکمت فرموله و به رشته تحریر درآمده است. به سایت حکمت- آرشیو عمومی رجوع کنید، به یمن زحمت خسرو داور انتشارات سازمان اتحاد مبارزان کمونیست اسکن شده و موجود است. میتوان فعالیت مارکسیسم انقلابی و ا م ک را عملا به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول از زمان تشکیل تا کنگره اول؛ دوره دوم پس از کنگره تا تشکیل حزب کمونیست ایران.
الف) از 1357 تا 1361 حتی یک نوشته از حمید تقوایی در بسوی سوسیالیسم نشریه تئوریک – سیاسی ا م ک وجود ندارد. انتشارات درخشان دیگر، اسطوره بورژوازی ملی مترقی، دورنمای فلاکت و اعتلای انقلاب، نظرى به تئورى مارکسيستى بحران، کمونيست ها و جنبش دهقانى پس از حل امپرياليستى مساله ارضى در ايران، جبهه هاى اصلى نبرد طبقاتى در شرايط کنونى و غیره همه محصول فعالیت تئوریک منصور حکمت است. اگر اشتباه می کنیم، خوشحال میشویم آقای صابر به ما تذکر دهند. نقش حمید تقوایی در این دوره در مارکسیسم انقلابی و اتحاد مبارزان کمونیست چه بود؟ ایشان به گفته هر فردی که در این دوره حضور و نقش داشت، یک مروج برجسته تئوری های مارکس و منصور حکمت بود. خود ایشان پیش از اینکه در این مقام بلامنازع قرار گیرد، بارها این مساله را با افتخار اعلام کرده بود.
بمنظور ممانعت از هر نوع سوءتعبیر، باید اعلام شود که هیچکس نقش برجسته ایشان و صدها کمونیست انقلابی دیگر که روزمره برای گسترش مارکسیسم فعالیت کردند را منکر نمیشود. روشن است که مارکسيسم انقلابی، مارکسیسم و تئوری های منصور حکمت بدون فعالیت این دسته از کمونیست ها نمیتوانست این چنین گسترده شود و این نقش تعیین کننده و متحول کننده را ایفاء کند. اما مساله احیاء مارکسیسم، بیرون کشیدن مارکسیسم از زیر آوار تعابیر بورژوایی، یک نقش معین تئوریک، سیاسی و رهبری فکری را نیاز داشته و دارد. این وجه است که جنبش کمونیستی مدیون منصور حکمت است و تلاش برای قاچاق کردن یک اسم دیگر در این ردیف را فقط میتوان تحریف تاریخ نامید.
ب) کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست یک لحظه مهم تاریخی در جنبش کمونیستی ایران و اولین بروز آشکار و فرموله شده تئوری کمونیسم کارگری است. مبحث سبک کار کمونیستی در این کنگره یکی از دستاورد های درخشان جنبش کمونیستی و آغاز فرموله کردن مباحث کمونیسم کارگری است. اسناد این کنگره موجود است. منصور حکمت و حمید تقوایی در این کنگره در دو قطب مقابل قرار داشتند. منصور حکمت بخش مهمی از مبحث سبک کار کمونیستی خود را در مقابل بحث حمید تقوایی فرموله کرد. نگرش حمید تقوایی از فعالیت و سبک کار کمونیستی فعالیت چپ رادیکال معطوف به سرنگونی طلبی بود. همان شیوه فعالیتی که اکنون بر ح ک ک حاکم است. نوارهای این کنگره و اسناد آن موجود است. در بسوی سوسیالیسم شماره 5 منتشره در بهمن 61 اولین مقاله حمید تقوایی را در این نشریه مشاهده می کنیم. "حلقه اصلی در نقد سبک کار پوپولیستی" تلخیص سخنرانی ایشان در کنگره. این سخنرانی مبین این نکته است که ایشان پذیرفته نگرش شان غیرکمونیستی بوده است و بحث سبک کار کمونیستی را درک کرده و اکنون ترویج میکند.
2- دوره فعالیت در حزب کمونیست ایران از شهریور 1362 تا آذر 1370. طی این 8 سال مهمترین مباحث سبک کاری کمونیسم کارگری توسط منصور حکمت فرموله و تبیین شد: سیاست سازماندهی ما در میان طبقه کارگر، حوزه هاى حزبى و آکسيونهاى کارگرى- درباره اهميت آژيتاتور و آژيتاسيون علنى، عضویت کارگری و غیره. مباحث مربوط به شوروی و انتشار بولتن های شوروی نیز در همین دوره شکل گرفته است. تحلیل دلیل شکست انقلاب اکتبر و پاسخ کمونیستی به مساله شوروی و مبحث دولت در دوره هاى انقلابى در زمره مهمترین دستاورد های کمونیسم معاصر است. بحث های مربوط به سبک کار کمونیستی، مباحث مربوط به تعیین استراتژی کمونیستی در کردستان و مبارزه نظامی از مباحث مهم مبارزه سازمانیافته کمونیستی است. تا آغاز سمینار های کمونیسم کارگری و تشکیل خط متمایز کمونیسم کارگری درون حزب کمونیست ایران، مباحث فوق از مهمترین دستاوردهای کمونیستی و مارکسیستی است. در این عرصه نیز نشانی از حمید تقوایی وجود ندارد.
سمینارهای کمونیسم کارگری که به شکل گیری یک جنبش کاملا متمایز از نظر تئوریک، سیاسی و سازمانی انجامید یک نقطه عطف مهم مبارزه کمونیستی – کارگری است. منصور حکمت این مباحث را طرح و تبیین کرد. تشکیل فراکسیون کمونیسم کارگری در این مقطع تلاشی سازمانی برای جا انداختن خط کمونیسم کارگری، حاشیه ای کردن جریان مرکز که قوی ترین گرایش درون حزب کمونیست ایران بود و شکل دادن به کمونیسم کارگری سازمان یافته و تحزب یافته بود. در این مقطع حمید تقوایی در میان رهبری حزب کمونیست ایران به خط مرکز تعلق داشت. در اسناد میتوان چندین نقدی که منصور حکمت به سیاست های رهبری، بویژه حمید تقوایی کرده است را مشاهده کرد.
بارها در مورد دلیل تشکیل و نقش کانون کمونیسم کارگری از منصور حکمت در جلسات و در حاشیه جلسات سوال شده است. حکمت این کانون خیلی زود برای خود او به زیر سوال رفته بود. بطور واقعی کسی بغیر از منصور حکمت این خط و گرایش را در عرصه های مختلف نمایندگی و رهبری نمی کرد. اما عدم حضور عناصر رهبری حزب در این کانون بهرحال بیانگر دوری آنها از این خط و تعلق شان به سانتر بود. حمید تقوایی در حزب کمونیست ایران به خط سانتر تعلق داشت، اگرچه مانند بسیاری دیگر در فراکسیون عضویت داشت.
3- تشکیل حزب کمونیست کارگری تا زمان مرگ منصور حکمت. نقش حمید تقوایی در حزب کمونیست کارگری بسیار حاشیه ای بود. این از فاکت های پنهان یا مباحث خصوصی نیست که ما اینجا مطرح می کنیم. از فاکت های روشن و ثبت شده حزب است و خود او نیز بارها به این امر اشاره کرده است. در کنگره اول حزب ایشان حتی نماینده رسمی نیز نبود. بعنوان ناظر در کنگره شرکت داشت. به نشریه انترناسیونال و انترناسیونال هفتگی رجوع کنید تا نقش ایشان را درسیاست گذاری حزب ببینید.
با فعال شدن و جان گرفتن جنبش سرنگونی، حمید تقوایی بهمراه تعدادی دیگر از کادرهای قدیمی ساکت و منزوی، فعال شد. طرح شعار جمهوری سوسیالیستی (که او بصورت "جمهوری سوسیالیستی ایران" فرموله کرده بود) اولین دخالت فعال ایشان در طرح سیاست حزبی است. این شعار در متنی از استدلالاتی مطرح شد که با نقد شدید عموم اعضای کمیته مرکزی وقت، بخصوص منصور حکمت روبرو شد. در پلنوم نهم یک جلسه طولانی به این مبحث اختصاص یافت و تمام ساختمانی که ایشان این شعار را بر آن بنا کرده بود، به زیر کشیده شد. در پلنوم دهم بود که این شعار بدون هیچیک از آن توضیحات، استدلالات و احکام به تصویب رسید. (در این مورد به نامه ای که منصور حکمت به حمید تقوایی و فاتح شیخ در رابطه با مصاحبه ای پیرامون این شعار در نشریه ایسکرا نوشته است، توجه کنید.)
لحظه دیگر، مبحث سلبی – اثباتی است. بدنبال احکام و استدلالات نقد شده و رد شده مربوط به شعار جمهوری سوسیالیستی سمیناری در حاشیه کنگره 3 برگزار شد که حمید تقوایی و منصور حکمت مباحث خود را در جدل با یکدیگر مطرح کردند. در اینجا نیز مانند بسیاری موارد دیگر، و کنگره اول ا م ک، بحث منصور حکمت در نقد و تقابل با بحث حمید تقوایی شکل گرفت و فرموله شد.
یک انسان منصف و حقیقت جو به این تاریخ مینگرد و آنگاه نقش انسان ها را در شکل دادن این تاریخ تعیین میکند. طی این دوره انسان های برجسته و از خود گذشته ای برای این حقایق و پیشروی کمونیسم مبارزه کردند و بعضا جان خود را از دست دادند. یاد و جای همگی این انسان ها عزیز و گرامی است. منصور حکمت خود هیچگاه برای تعیین سهم قدم پیش نگذاشت. حتی در اولین سمینار کمونیسم کارگری در انجمن مارکس لندن، در زمستان 2000، بسیار متواضعانه به این مساله اشاره کرد که بررسی این تاریخ برایش کار آسانی نیست، چون 99 درصد این آثار متعلق به خود او است. میگوید اگر کس دیگری بغیر از وی این کار را انجام میداد، کار بسیار آسان تر می بود.
اما متاسفانه کسان دیگری که اکنون دارند تاریخ نگاری میکنند، نه تنها به سطحی ترین شکل به این کار مبادرت می ورزند، بلکه با نیتی چاپلوسانه بجای بیان تاریخ به تحریف تاریخ دست زده اند. اگر این روش ادامه یابد و به باور شخص و دور و بری ها بدل شود، آنگاه داستان معروف امپراطور بدون لباس تکرار میشود. هیچ کمونیستی نمیخواهد که کمونیسم و شخصیت های کمونیستی این چنین موضوع طنز و مضحکه قرار گیرند.
هر کس که به این تاریخ دینی احساس می کند، هر کمونیستی که در کنار منصور حکمت مبارزه کرده است، هر آن کسی که همان صحبت منصور حکمت را در ابتدای کنفرانس کمونیسم کارگری در انجمن مارکس شنیده باشد و به حقیقت متعهد باشد، باید در مقابل اینگونه تحریفات تاریخ بایستد. این تاریخ نگاری برای جایزه دادن به کسی نیست. در این تاریخ نگاری شاگرد اول یا ملکه زیبایی تعیین نمی کنند. گفتن و ثبت حقیقت برای پیشبرد کمونیسم کارگری تعیین کننده است. شما که نقش حمید تقوایی را همردیف منصور حکمت در احیای مارکسیسم و بیرون کشیدن مارکسیسم از زیر آوار ارزیابی می کنید، کدام اثر جاودانه ایشان را به کارگر کمونیست برای مطالعه معرفی میکنید؟ مباحث کلیدی مارکسیستی این سی سال، چه در عرصه تئوریک، چه سیاسی و سبک کاری متعلق به منصور حکمت است. با اعلام این حقیقت، نقش هیچکس کوچک نمیشود. هر کس جایگاه خود را در این تاریخ دردناک و مشقت بار دارا است. کمونیسم کارگری به این نقش ها ارج میگذارد. ممکن است تصور شود که دهان بستن نشانه تواضع، برابری طلبی کمونیستی، آرمانخواهی، بی توجهی به جاه و مقام و لذا والا تر است. به هیچ وجه چنین نیست. افشاء و بیان حقیقت در مقابل تحریف تاریخ و دروغ نگاری وظیفه و رسالتی است که بدوش ما بازماندگان این تاریخ قرار دارد.*